تاج الکتاب .[ جُل ْ ک ُت تا ] (اِخ ) (سید...) ظهیرالدین سرخسی . عوفی در ترجمه ٔ احوال وی آرد: السید الاجل ظهیرالدین تاج الکتاب السرخسی رحمةاﷲ علیه . کان سیادت و جان سعادت بر آسمان علوم ماه تابان و بر فلک علو خورشید رخشان مدتها دیوان انشاء سلطان شهید برسم او بود منشآت او مقبول فضلا و مکتوبات او پسندیده ٔ علما چنانکه نثره ٔ نثار نثر او سزیدی ... (لباب الالباب چ اوقاف گیب ج
1 ص
137). وی معاصر تاج الدین تمران شاه بود. رجوع به تاج الدین تمران شاه در همین لغت نامه شود. از اوست :
یک ذره چو نیست در منت بستگئی
منمای دل ریش مرا خستگئی
کم کن ز جفا و جور چندانک دلم
خو باز کند از تو به آهستگئی .
#
اگر سفیهی با تو طریق جور سپرد
جفات گفت وبیازردت از جنون و عته
بعاقبت نظری کن بعافیت میزی
مقابله چه کنی مرسفیه را بسفه .
(لباب الالباب ج
1 ص
139).