تاج المعالی . [جُل ْ م َ ] (اِخ ) محمدبن شکربن ابوالفتوح حسن بن جعفرالحسنی (متوفی بسال
453 هَ . ق . مساوی
1061 م .) زرکلی در ترجمه ٔ احوال او آرد: آخرین کسی است از بنی موسی بن عبداﷲبن موسی الجون از حسنیین که ولایت مکه یافت . او بعد از وفات پدرش در سال
430 هَ . ق . بجای پدر نشست و تا پایان حیات بر این شغل باقی بود. (الاعلام زرکلی ج
2 ص
904)... و از آنجا [ جدة ] تا مکه دوازده فرسنگ است و امیر جده بنده ٔ امیر مکه بود و او را تاج المعالی بن ابی الفتوح می گفتند و مدینه را هم امیر، وی بود، و من نزدیک امیر جده شدم
۞ و با من کرامت کرد... (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ برلین ص
97). خواندمیر در حبیب السیر در ذکر شرفاء حرمین شریفین آرد:... ابوالفتوح حسن بن جعفر پس از انتقال برادر (عیسی بن جعفر) افسر ایالت بر سر نهاد... و ابوالقاسم مغربی که در سلک اعیان و وزراء اسمعیلیان انتظام داشت با آل جراح که از جمله ٔ امراء شام بودند قرار داد که ابوالفتوح را بخلافت نصب کنند و در زمان الحاکم بامراﷲ آنجناب را از مکه بدان ولایت برد و امیر المؤمنین خوانده ، الراشد باﷲ لقب نهاد و این خبر بحاکم رسیده بغایت مضطرب گردید و ابواب خزاین را گشاده اموال بسیار به آل جراح انعام نمود تا از سر هوا خواهی ابوالفتوح در گذشتند و آنجناب از این معنی متوهم شده به مکه بازگشت و چون دست قضا سجل عمر او را در نوشت پسرش تاج المعالی والی شد و در سنه ٔ اربع و ستین و اربعمائه وفات یافت . (حبیب السیر چ خیام ج
2 ص
599). بین اقوال مذکور در فوق اختلاف است . زرکلی تاج المعالی را لقب محمدبن شکربن ابوالفتوح میداند، در صورتی که ناصرخسرو و حبیب السیر این لقب را برای پدر وی ،یعنی پسر ابوالفتوح یاد کرده اند، مگر آنکه بگوئیم که منظور تاج المعالی بن ابوالفتوح ، تاج المعالی نواده ٔ ابوالفتوح باشد نظیر ابوعلی سینا، ولی این مفهوم مخالف قول حبیب السیر است . از سوی دیگر زرکلی وفات صاحب ترجمه را بسال
453 هَ . ق . ثبت کرده ، در صورتی که حبیب السیر وفات تاج المعالی بن ابوالفتوح را (که مراد پدر صاحب ترجمه است ) در
464 هَ . ق . یاد کرده است .