تاراج افکندن
نویسه گردانی:
TARʼJ ʼFKNDN
تاراج افکندن . [ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به یغما دادن . در معرض غارت و چپاول گذاشتن .
- به تاراج فکندن :
دانی که دل من که فکنده ست بتاراج
آن دو خط مشکین که پدید آمدش از عاج .
دقیقی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 54).
رجوع بتاراج شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.