اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تارک سای

نویسه گردانی: TARK SAY
تارک سای . [ رَ ] (نف مرکب ) که تارک فرق سر را ساید. آنچه با تارک تماس گیرد (مانند تیغ). کوبنده ٔ تارک . خردکننده ٔ تارک . سوراخ کننده ٔ تارک :
داد دختر بمحرمی پیغام
تا بگوید بشاه نیکونام
که شنیدم که در جریده ٔ جهد
پادشا را درست باشد عهد
چون بهنگام تیغ تارک سای
شرط خویش آورید شاه بجای
با سری کو بتاج شد درخورد
عهد خود را درست باید کرد
صد سر از تیغ تیز یافت گزند
گو یکی سر بتاج باش بلند.

نظامی (هفت پیکر چ وحید ص 287).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.