تاریخ مصر. [ خ ِ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حسن تقی زاده در کتاب گاه شماری آرد: از ابتداء تاریخ مصر یعنی سلسله ٔ اول فراعنه سال شمسی
365روزه جاری بوده است و الحاق خمسه ٔ مسترقه (اِپاگومن
۞ یا ابوغمنا به اصطلاح مؤلفین اسلامی ) از قدیمترین ادوار تاریخ دیده میشود ولی ظاهراً قبل از آن باز سال قمری در عهد قبل التاریخی معمول بوده و شاید بعدها سال
360روزه (با
36 عشره ) و بعد سال
365روزه دایر شده است
۞ .
بعضی عقیده دارند
۞ که ماههای قمری باز در جنب سال شمسی باقی وپهلو بپهلو جاری بوده و در هر موقع که روز معینی ازماه قمری با همان روز از سال شمسی و ماه
30روزه مطابق می افتاد و آن روز عید گرفته میشد
۞ . نخست سال به
72 خمسه و
36 عشره تقسیم میشده و بعد که سال
365روزه اتخاذ گردید یک خمسه هم برسال اضافه کردند و
73 خمسه شد. روزهای ماه اسمی داشته و هر یک بخداوندی منسوب بود
۞ . روز آخر ماه را «الک » می نامیدند
۞ (مثل سلخ در ماه عربی و اسم مخصوص آخرماه در ماه های پارسی قدیم ). اول سال اساساً از موقعبالا آمدن نیل و اولین طلوع صبحی شعرای یمانی بوده که نزدیک بهم وقوع می یافته (مدتی مدید در
19یا
20 ژوئیه ، تموز رومی )
۞ و در ابتدای امر اول ماه توت مصری در همین نقطه بوده است ، ایام خمسه ٔ مسترقه نحس بوده و هر روز از آن به اسم یکی از خدایان بود. این پنج روز مخصوص عید اموات بوده است
۞ و در کتیبه ها از عهد سلسله ٔ پنجم فراعنه دیده میشود. برای عودت سال بنقطه ٔ اصلی خود یک دوره ٔ
1460ساله داشتند که دوره ٔ «سوثی »
۞ (یعنی شعرائی ) می گفتند و عبارت بود از مدت لازم برای عودت اول ماه توت (اولین ماه سال مصری ) به اولین روز طلوع صبحی شعری و سر این دوره جشنی برپا میشده . بعضی قرائن و آثار دلالت بر این دارد که در نزد کاهنان سال ثابتی هم وجود داشته است که با موقع اولین طلوع صبحی شعری شروع میشد و این طبقه عید نیل و عید خرمن را با آن سال تعیین و اعلام می کردند، مردم در حفظ سال ناقصه ٔ
365 روز و عدم تغییر آن با کبیسه و غیره بیش از اندازه متعصب بودند و حتی پادشاه قبل از جلوس خود بایستی قسم بخورد که تغییری در گاه شماری ندهد و اعمال مذهبی بایستی با همان سال سیار مجری گردد. تا سال
238 ق .م . ابداً کبیسه اجازه داده نمیشد. مصریها اعیاد زیادی در ماهها داشتند و هر عیدی با فرشته یا خداوند آن ماه مربوط و به اسم آن بود.
19 ماه توت (یعنی اولین ماه سال ) عید توت نامیده میشد که عید بزرگ اموات بود
۞ چنانکه گفته شد در دوره های اولی ، اول ماه توت که در اصل موقع طلوع صبحی شعری و فیضان رود نیل بوده و پس از هر
1460 سال باز بهمان موقع یا حوالی آن میافتاد عید سر سال بوده ولی بعدها که بمرور زمان دیگر نه طلوع صبحی شعری و نه بالا آمدن نیل در
19 ژوئیه یا حوالی آن نبود روز اول ماه دوازدهم عید سر سال نامیده میشد و عید همه ٔ خدایان و عید علیاحضرت نیز بود. از این قرار ظاهراً همه ٔ ماههای سال بمیزان یک ماه از موقع اصلی خود (حتی در سر دوره ) جلو افتاده بودند. مبداء اتخاذ سال مصری
365روزه بشکلی که ذکر شد باید در آغاز یکی از دوره های
460ساله ٔ سوثی بوده باشد و چون آخرین دوره ٔ «سوثی » بموجب اخباری که بما رسیده در سال
139 م . خاتمه یافته است لهذا مبداء تأسیس این سال باید در یکی از سالهای
1221 و
2681 و
4141 ق .م . واقع شده باشد، اغلب ، تاریخ اخیر را ترجیح داده اند بدلایلی که ذکرش موجب اطناب میشود
۞ . ظاهراً مصریها از قرن
13 ق .م . به این طرف
15 ماه توت را اول سال ثابت قرار دادند
۞ . (گاه شماری صص
91 -
93). بیرونی درالتفهیم آرد: ... و اما ماههای قبطیان آغاز سر سال ایشان به اول دیماه پارسیان یکی است و هر ماهی با ماهی از آن هر دوران تا به آخر آبانماه ، آنگه از پس مخالف شوند از قبل مخالفی جایگاه پنج روز افزونی ، آنک از آبانماه نه اند چنانک عامه پندارند. ولکن از پس اونهاده است ، زیرا که نوبت آخرین بهیزکها که پارسیان کردند آبانماه را بود. و این پنج روز دزدیده که آنرانیز «اندرگاه » خوانند از پس آبانماه نهادند تا نشانی باشد آن ماه را که دو بار کرده آمد و این عادت ایشان بوده است بهر ماهی که او را نوبت بهیزک بودی که این مسترقه ٔ دزدیده به آخر او نهادندی . (التفهیم چ جلال همایی صص
231 -
232)... و قبطیان که اهل مصرند این چهاریک ِ روز را پیش از زمانه ٔ «اغسطس » یله کردندی تااز وی سالی تمام حاصل شدی بهزار و چهار صد و شصت سال . آنگه از جمله ٔ سالهای تاریخ یک سال افکندندی ، زیرا که همانست اگر یکی افکنند یا یکی بر سالها افزایندآنگه دو سال را یکی شمرند... (التفهیم ایضاً ص
222).