تاریک کرده
نویسه گردانی:
TARYK KRDH
تاریک کرده .[ ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) تیره و تار کرده : پیش رفتم یافتم خانه ٔ تاریک کرده و پرده های کتان آویخته . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 520). رجوع به تاریک کردن شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.