تازه آباد
نویسه گردانی:
TAZH ʼABAD
تازه آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالک بخش مریوان شهرستان سنندج که در 4هزارگزی خاور دژ سلماس و 500گزی جنوب راه اتومبیل رو سنندج بمریوان واقعاست . جلگه و سردسیر و مالاریائی است و 70 تن سکنه دارد، سنی ، کردی . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، حبوبات ، لبنیات ، توتون ، برنج . شغل اهالی زراعت و گله داری . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
واژه های همانند
۵۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۰ ثانیه
تازه آباد. [ زَ ] (اِخ ) نام شعبه ٔ شیلات در شبه جزیره ٔ میان کاله است که در 11هزارگزی میان قلعه و 16هزارگزی امیرآباد واقع شده است . سکنه ٔ آ...
تازه آباد. [ زَ ] (اِخ ) نام یکی از پاسگاه های مرزبانی کشور در مرز ایران و شوروی که در دشت گرگان واقع است . این پاسگاه در 35هزارگزی شمال ...
تازه آباد. [ زَ ] (اِخ ) در ده میلی گمش تپه ، دارای 8 یا 9 خانه که متعلق به ترکمن های ماهی گیر است . دارای یک اسکله و مسکن دائمی یموت ها.(...
تازه آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی در تنکابن .(از سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 105).
تازه آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی در کجور.(از سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 109).
تازه آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی در سدن رستاق .(از سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 126).
تازه آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فعله کری بخش سنقر و کلیائی کرمانشاه که در 20هزارگزی شمال خاوری سنقر و 6هزارگزی خاور هزارخانی وا...
تازه آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان اوباتوی بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج است که در 46هزارگزی شمال دیواندره و 3هزارگزی شمال کانی شیرین ...
تازه آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان تیلکوه بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج که در45هزارگزی شمال باختر دیواندره و ده هزارگزی جنوب ایرانشاه ...
تازه آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سورسور بخش کامیاران شهرستان سنندج که در 31هزارگزی شمال خاوری کامیاران و کنار شمالی رودخانه ٔ گ...