اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تازه کاری

نویسه گردانی: TAZH KARY
تازه کاری . [ زَ / زِ ] (حامص مرکب ) تازه کردن کار باغ و جز آن . (آنندراج ). نوسازی . تجدید کردن چیزی :
کند داغ کهن را تازه کاری
عجب فصلیست فصل نوبهاران .

باقر کاشی (از آنندراج ).


بیا تا دگر تازه کاری کنیم
رخ عیش را غازه کاری کنیم .

ظهوری (ایضاً).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.