اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تازه گوی

نویسه گردانی: TAZH GWY
تازه گوی . [ زَ / زِ ] (نف مرکب ) نو گوینده . نو سراینده . || مجازاً، تازه سخن . نوپرداز. نیکوگفتار. نغزسخن (و جمع آن تازه گویان آید) :
بساز لب تازه گویان زند
ره نغمه ٔ آبدار سخن .

طغرا (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.