اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تأخیر کردن

نویسه گردانی: TAḴYR KRDN
تأخیر کردن . [ ت َءْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) درنگ کردن . (ناظم الاطباء). دیر کردن . تأمل کردن :
خیر زاد تو است در طلبش
خیره خیره چرا کنی تأخیر.

ناصرخسرو.


ساعتی تأخیر کرد اندر شدن
بعد از آن شد پیش شیر پنجه زن .

مولوی .


در شدن خرگوش بس تأخیر کرد
مکر رابا خویشتن تقریر کرد.

مولوی .


ملک گفت اگر در مفاوضه ٔ او شبی تأخیر کردی چه شدی که من او را افزون از قیمت دادمی . (گلستان ).
باران نشاط اول این سال ببارید
ابر اینهمه تأخیر که کرد از پی آن کرد.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.