اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تئر

نویسه گردانی: TʼR
تئر. [ ت ِ ءَ ] (ع اِ) ج ِ تارَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تارة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۵ ثانیه
بنگه تیر. [ ب ُ گ َ ه ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از برج جوزا. (غیاث ) (آنندراج ) : بنگه تیر از او شود روضه صفت بتازگی خرگه ماه از او ش...
پنجاه تیر. [ پ َ ] (اِ مرکب ) تفنگی که پنجاه فشنگ خورد.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
لوئی آدولف تیر (زاده ۱۶ آوریل ۱۷۹۷ – درگذشتهٔ ۳ سپتامبر ۱۸۷۷) دولت‌مرد و تاریخ‌نگار فرانسوی بود. او در زمان شاه لوئی فیلیپ در فرانسه نخست وزیر بود. پس...
کارنه تیر. (ا. از فرانسه: کارنه+تیر TIR carnet=Transport International par la Route / Transports Internationaux Routiers). سند گمرکی است که برای ترانز...
کارنه تیر (TIR carnet) سندی است گمرکی که برای ترانزیت بین المللی کالا در چارچوب کنوانسیون تیر (TIR) در کشور مبدا صادر می شود و به موجب آن کالا در وسیل...
خانه ٔ تیر. [ ن َ / ن ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خانه ٔ عطارد که برج جوزاست و آن از بروج بادی است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
غنچه ٔ تیر. [ غ ُ چ َ / چ ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از پیکان است : من کیستم آن ذره ٔ خورشید نظیرم برطرف کله فتنه کند غنچه ٔ تیر...
جعبه ٔ تیر. [ ج َ ب َ / ب ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ام تبین . ام تسعین . ام السهام . بنت جوب . (مرصع).
تیر پرتابی . [ رِ پ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) منسوب به تیر پرتاب : به بال و پر مرو از ره که تیر پرتابی هواگرفت زمانی ولی به خاک نشست . ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۷ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.