اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تب آمدن

نویسه گردانی: TB ʼAMDN
تب آمدن . [ ت َ م َ دَ ] (مص مرکب ) رسیدن تب . تب آمدن کسی را؛ گرفتار تب شدن . تب کردن :
همسایه شنید آه من گفت
خاقانی را مگر تب آمد.

خاقانی .


یکی را تب آمد ز صاحبدلان
کسی گفت شکر بخواه از فلان .

(بوستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.