اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تب بستن

نویسه گردانی: TB BSTN
تب بستن . [ ت َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) ازاله ٔ تب کردن به حیله و افسون بدون استعمال ادویه :
تا خون نگشادم از رگ جان
تبهای نیاز من نبستی .

خاقانی .


تب به تاب رشته می بندند ۞ هردم لیک او
هر شبی بندد به تاب رشته تب بر خویشتن .

سلمان (از بهار عجم ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.