اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تبق زدن

نویسه گردانی: TBQ ZDN
تبق زدن . [ ت ُ ب ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) خوردن قسمت داخلی مُچ پاها بیکدیگر. || پیچیدن پای از خرده گاه . || صاحب آنندراج بنقل بهار عجم این کلمه را ورم کردن عضوی از اعضای اسب معنی کرده و این شعر را مثال آورد :
هر دم بفلک تبق زند بینی تو
پهلو همه بر افق زند بینی تو
چرم همه پیلها بپایش نرسد
چون یابو اگر تبق زند بینی تو.

میر الهی همدانی .


|| تبق زدن زبان ، در تداول عامه لکنت زبان .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
طبق زدن . [ طَ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) آرامش زن با زن . سحق . مساحقه . رجوع به طبق شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.