اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تب کرده

نویسه گردانی: TB KRDH
تب کرده . [ ت َ ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) بیماری که گرفتار تب شده باشد. تب دار :
ولی تب کرده را حلوا چشیدن
نیرزد سالها صفرا کشیدن .

نظامی .


باز تب کرده را درآمد تاب
رغبتم تازه شد به بوس و شراب .

نظامی .


رجوع به تب و دیگر ترکیب های آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.