تب لازم
نویسه گردانی:
TB LAZM
تب لازم . [ ت َ ب ِ زِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حمای لازم . تب بندی . تب دائم . تب یک بندی . || گاه از آن سل اراده کنند. رجوع به تب و حمی و دیگر ترکیب های این دو شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.