تجلی
نویسه گردانی:
TJLY
تجلی . [ ت َ ج َل ْ لی ] (ع مص ) (از: «ج ل ی ») بالای چیزی برآمدن . (از تاج العروس ج 10 ص 77) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). || نگریستن بسوی چیزی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ایضاً). نگریستن بسوی چیزی در حال اشراف بدان . (از قطر المحیط).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
تجلی الرومی . [ ت َ ج َل ْ لِرْ رو ] (اِخ ) ذوالفقاربن عبداﷲالکاتب البرزرینی الرومی متخلص به تجلی . متوفی بسال 1100 در صوفیه . او را دیوان شع...