تجلی زار. [ ت َ ج َل ْ لی ] (اِ مرکب ) جایی که نور و روشنایی در آن فراوان باشد. جلوگاه نور. آنجا که در فروغ و روشنی همچون کوه طور بود هنگام تجلی نور الهی بر آن
: غنچه سان از دست برده غمزه ٔ خوبان مرا
هر تجلی زار چاک سینه صبح محشر است .
ملا بیخود جامی (از آنندراج ).
صفحه را کلکم تجلی زارکرد از مطلعی
گر فروغش مطلع خورشید باشد چون سها.
شفیع اثر (ایضاً).