تحتانی
نویسه گردانی:
TḤTANY
تحتانی . [ ت َ نی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به تحت یا آنچه در تحت باشد. (از المنجد). منسوب به تحت .زیرین و زیری . (ناظم الاطباء). چیزی که نسبت به چیزی دیگر در زیر واقع شده و عموماً در عمارت استعمال کنند. (فرهنگ نظام ). فرودین . مقابل زبرین و فوقانی .
- طبقه ٔ تحتانی ؛ مقابل فوقانی . بنای زیرین . اشکوب زیرین .
|| حرفی که دارای یک یا چند نقطه در زیر باشد، چون با و یا، مقابل فوقانی که دارای یک یا چند نقطه بر بالاست ، مانند تا و خا.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
قطب تحتانی . [ ق ُ ب ِ ت َ ] (اِخ ) قطب الدین رازی .در مقابل قطب فوقانی . رجوع به قطب الدین رازی شود.
احلیل تحتانی . [ اِ لی ل ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ سوراخی غیرطبیعی که در بعض کسان زیر نره برای خروج بول باشد.