تحصیص کردن .[ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هویدا و آشکار کردن
: و آفتاب ودایع اسرار دوستان را در کسوف حروف بنگذارد و بتمام انجلاء آنرا تحصیص
۞ کند. (تاریخ بیهق چ بهمنیار ص
9). || در شواهد ذیل ظاهراً بمعنی حصه حصه کردن و تقسیم کردن میان افراد است ، ولی بدین معنی در کتب لغت دیده نشده
: پادشاه جهان ولایات را بر تمام اقربا و برادران تحصیص فرمود. (جهانگشای جوینی ). اما زنان و فرزندان و حواشی و مواشی و صامت و ناطق را تحصیص کردند. (جهانگشای جوینی ). صدقات فرستادی و به مساکین و فقرای مسلمانان تحصیص کردندی . (جهانگشای جوینی ).