اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تخت بند

نویسه گردانی: TḴT BND
تخت بند. [ ت َب َ ] (اِخ ) از محلات آمل . رجوع به سفرنامه ٔ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 114 و ترجمه ٔ وحید ص 153 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
تخت بند. [ ت َ ب َ ] (اِ مرکب ) چون کسی را حبس کنند گویند تخته بند کرده اند. (انجمن آرا). لیکن از شاهدهای ذیل چنین استفاده میشود که تخت بند نو...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.