اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تخت دار

نویسه گردانی: TḴT DʼR
تخت دار. [ ت َ ] (اِ مرکب ) جامه ٔ سیاه و سفید را گویند. (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). جامه ٔ سیاه و سفید که پادشاهان ایران ویژه دارا بر روی تخت خود می گسترانید. (ناظم الاطباء). || جامه ٔ خواب را نیز گفته اند و معرب آن دَخْدار است . (برهان ) (انجمن آرا). جامه ٔ خواب باشد که بر بالای تخت بگسترانند و معرب آن دخدار است . (فرهنگ جهانگیری ) (از آنندراج ). جامه ٔ خواب .(ناظم الاطباء). جامه ٔ خواب که بالای تخت گسترانند، دخدار معرب آن و در قاموس : دخدار؛ جامه ٔ سفید یا سیاه ، معرب تخت دار. (فرهنگ رشیدی ). رجوع به تختار شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تخت دار. [ ت َ ] (نف مرکب ) تاجور. پادشاه . دارنده ٔ اریکه و صاحب سریر سلطنتی : و ذکر محامد اخلاق این پادشاه خوب سیرت و این تخت دار جوانبخت ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.