اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تخته پوش

نویسه گردانی: TḴTH PWŠ
تخته پوش . [ ت َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) پوشیده شده با تخته های چوبین . (ناظم الاطباء). به تخته پوشیده : سقف تخته پوش . || (اِ مرکب ) تابوت :
آخر نه بر سکندر شد تخته پوش عالم
بی یار ماند تختش در تخت بار ششتر.

خاقانی .


چون گریزد دل از بلا که جهان
بر دلم تخته پوش می بشود.

خاقانی .


چو دیدم کزین حلقه ٔ هفت جوش
بر آن تختور شد جهان تخته پوش .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تخته پوش کردن . [ ت َ ت َ / ت ِ ک َدَ ] (مص مرکب ) پوشانیدن سقف و جز آن را با تخته .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.