تخته زدن
نویسه گردانی:
TḴTH ZDN
تخته زدن . [ ت َ ت َ/ ت ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) تخته نرد بازی کردن . نرد باختن : یک دست تخته زدیم . رجوع به تخته نرد و نرد شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
تخته زدن . [ ت َ ت َ / ت ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از پنبه را حلاجی کردن باشد. (برهان ). بمعنی پنبه زدن نوشته اند و ظاهراً تصحیف پخته زدن ...