اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تخته نرد

نویسه گردانی: TḴTH NRD
تخته نرد. [ ت َ ت َ / ت ِ ن َ ] (اِ مرکب ) تخته که بر آن بازی نردبازند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). اسباب بازی نرد. (ناظم الاطباء). ظاهراً درست آن تخت نرد، چنانکه در نسخ قدیمی منوچهری نیز همین گونه آمده است :
نه نرد و نه تخت نرد پیش ما
نه محضر و نه قباله و بنچه .

(یادداشت بخط مرحوم دهخدا).


فلک همچو پیروزگون تخته نردی
ز مرجانْش مهره ز لؤلوش خصلی .

منوچهری .


منه مهره کز راست بازان معنی
در این تخته نرد آشنایی نیابی .

خاقانی .


در تخته نرد عشق فتادم به دستخون
مهره بدست و خانه مششدر نکوتر است .

خاقانی .


ز لعل و زمرد یکی تخته نرد
بساطی ز یاقوت و زر سرخ و زرد.

نظامی .


خیز و بساط فلکی درنورد
زآنک وفا نیست در این تخته نرد.

نظامی .


رجوع به تخت و تخته و نرد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
تخته نرد آبنوسی . [ ت َ ت َ / ت ِ ن َ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از فلک . (انجمن آرا). فلک . (فرهنگ رشیدی ). فلک البروج . (ناظم الاطباء) :...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.