تخطروان
نویسه گردانی:
TḴṬRWʼN
تخطروان . [ ت َ طَ رَ ] (معرب ، اِ مرکب ) دزی در ذیل قوامیس عرب این کلمه را بجای تخت روان آورده است . (دزی ج 1 ص 142).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
تخت روان . [ ت َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان چالدران بخش سیه چشمه در شهرستان ماکو است که در هشت هزارگزی باختر سیه چشمه و سه هزارگزی باختر شوس...
تخت روان ( ~ رَ) (اِمر.) کجاوه ، تختی که در گذشته پادشاهان روی آن می نشستنند و غلامان آن را بر دوش گرفته راه می رفتند. فرهنگ فارسی معین پالکی. پالکی ....