تخم ریز
نویسه گردانی:
TḴM RYZ
تخم ریز. [ ت ُ ] (نف مرکب ) زراعت کننده . (برهان ). تخم افشان . || (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) محل زراعت . (برهان ). جایی که تخم در آن افشانده شود. تخم افشان . || خاگینه را نیز گفته اند. (برهان ). خاگینه . (فرهنگ رشیدی ). خاگینه که از تخم مرغ سازند. (آنندراج ). || قیمه ای که در وقت بریان کردن تخم مرغ بر آن ریزند و بر هم زنند تا همه یکی شود و با نان خورند، و سنبوسه هم از آن سازند. قوت باه دهد. (برهان ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.