اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تخم فشاندن

نویسه گردانی: TḴM FŠANDN
تخم فشاندن . [ ت ُ ف َ / ف ِ دَ ] (مص مرکب ) تخم افشاندن :
تو ازفشاندن تخم امید، دست مدار
که در کرم نکند اشک نوبهار امساک .

صائب .


رجوع به تخم افشاندن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.