تخم کردن
نویسه گردانی:
TḴM KRDN
تخم کردن . [ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بیضه دادن . (آنندراج از بهار عجم ). دادن تخم : این مرغ یک روز در میان تخم میکند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
تخم کشی کردن . [ ت ُ ک َ / ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تخم کشی . رجوع به تخم کشی شود.