اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تراوش کردن

نویسه گردانی: TRʼWŠ KRDN
تراوش کردن . [ ت َ وِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چکیدن . تراویدن :
نیست در دست سبوی من عنان اختیار
راز عشق از دل تراوش گر کند معذور دار.

صائب (از بهار عجم ) (از آنندراج ).


از خرامت بس که کیفیت تراوش می کند
نقش با رطل گران می گردد از رفتار تو.

صائب (ایضاً).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.