تربیت
نویسه گردانی:
TRBYT
تربیت . [ ت َ ] (ع مص ) پروردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد): چون بقدرت بیچون ترتیب تربیَت و تربیت و تزتیت عالم امکان بدرجه ٔ رابع رسند. (دره ٔ نادره چ شهیدی ص 12). || دست نرم بر انزلی بچه زدن تا بخواب رود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
عالم تربیت . [ ل َ م ِ ت َ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زمان تربیت و تأدیب . (ناظم الاطباء).
تربیت یافته . [ ت َ ی َ یا ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) پرورده . تعلیم گرفته : تربیت یافتگان مهد امکان و گذشتگان بنی نوع انسان . (حبیب السیر ج 3...
تربیت روحی . [ ت َ ی َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تربیت روانی . رجوع به همین کلمه شود.
تربیت روانی . [ ت َ ی َ ت ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تربیت روحی . پرورش روانی . آنچه مربوط به تربیت روان باشد. اصولی که بر اساس آن می ...
تربیت یافتن . [ ت َ ی َت َ ] (مص مرکب ) پرورده شدن . تعلیم گرفتن : ولیکن اگر در سلک صحبت اینان تربیت یافتی طبیعت ایشان گرفتی . (گلستان )....
سالهای تربیت . [ ی ِ ت َ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) طفل از پس زادن نازک بود و بس ضعیف و به اندک مایه چیز از حال همی بگردد. پس بگزاف ...
تعلیم و تربیت . [ ت َ م ُ ت َ ی َ ] (اِ مرکب ، ترکیب عطفی ) آموزش و پرورش ۞ . فنی که آموزانیدن صحیح و متکی بر اسلوبهای علمی و معرفةالنفسی ...