اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تر داشتن

نویسه گردانی: TR DʼŠTN
تر داشتن . [ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) تازه و آبدار کردن .
- تر داشتن زبان ؛ رطب اللسان :
تا زبان دارم زیبد که زبان
به ثنا گفتن او دارم تر.

فرخی .


روز و شب پیش همه خلق زبان
به ثنا گفتن او دارد تر.

فرخی .


فرخی ، زیبد و واجب بود و هست سزا
که همه سال بدین شکر زبان داری تر.

فرخی .


و رجوع به تر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.