ترزبان گردیدن
نویسه گردانی:
TRZBAN GRDYDN
ترزبان گردیدن . [ ت َ زَ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) رَطْب اللسان شدن . خوش بیان گردیدن . زبان آور گردیدن : سرداران قلعه همگی در یک جا جمع شده بذکر... با یکدیگر ترزبان گردیدند. (تاریخ گلستانه ). فرستادگان عبدالعلیخان ترزبان گردیده بعرض مطالب پرداخته . (تاریخ گلستانه ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.