اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ترش شدن

نویسه گردانی: TRŠ ŠDN
ترش شدن . [ ت ُ / ت ُ رُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ترشیدن . حموضت . مزه ٔ ترش گرفتن . ترش گشتن . || فاسد شدن با گرفتن بوی یا طعم ترش . || خشمگین شدن :
کسان که تلخی زهر طلب نمیدانند
ترش شوند و بتابند رو ز اهل سؤال
ترا که می شنوی طاقت شنیدن نیست
مراکه می طلبم خود چگونه باشد حال ؟

رودکی (از احوال و اشعار ج 3 ص 1006).


و رجوع به ترش شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
خم ابرو ترش شدن . [ خ َ م ِ اَ ت ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ابرو ترش شدن . (آنندراج ). اخم کردن . ابرو برهم افکندن : حیف آیدم که آن خم ابرو ترش ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.