ترع
نویسه گردانی:
TRʽ
ترع . [ ت ُ رِ ] (ع اِ) ج ِ تُرْعة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بمعنی سبزه زار (از شرح نصاب )، و در کنزاللغات نوشته که ترع بوستانها و درجه ها، و این جمع ترعه است که بالضم باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به تُرْعة شود.
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
ترا. [ ت َ ] (اِخ ) ۞ یکی از شهرهای اتحاد جماهیر شوروی سابق در سیبریه ٔ آسیا است که بر ساحل ایرتیش ۞ ، یکی از شعب رود اوبی ۞ واقع است ...
طرا. [ طَ ] (ع اِ) آنچه غیر از خلقت زمین باشد. یعنی طری غیر ثری است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || چیزی که در احاطه ٔ عدد درنیاید از آفری...
طرا. [ طُ ] (اِخ ) قریه ای است در شرقی نیل نزدیک فسطاط از ناحیه ٔ صعید مصر. (معجم البلدان چ مصر ج 6 ص 33). رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 201 ...
طراء. [ طَ ] (ع مص ) طراءَة. تر و تازه گردیدن تره . یقال : طراءالبقل . خلاف ذوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
طراء. [ طُْر را ] (ع ص ، اِ) ج ِ طاری .
طرٔاء. [ طُ رَ ](ع ص ، اِ) ج ِ طاری ٔ. درآیندگان . ناگاه درآیندگان .
ترابشریّت (به انگلیسی: Transhumanism) جنبشِ فکری و فرهنگی است که میگوید با پیشرفتِ فناوری و افزایش در دسترس بودنِ آن، میتوان به جلوگیری از افزایشِ س...
ترا دی لاورو. [ ت ِرْ را وُ وُ ] (اِخ ) یکی از ایالات جنوبی ایتالیا در شمال غربی ناپولی و از ناحیه ٔقامپانیه (کامپانیا) است . از شمال به آبر...