ترک
نویسه گردانی:
TRK
ترک . [ ت َ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای سه گانه ٔ شهرستان میانه است که در شمال خاوری شهرستان مزبور قرار دارد. این بخش از شمال به شهرستان سراب و از جنوب و خاور به شهرستان خلخال و از باختر به بخش ترکمان محدود است . آب و هوای این بخش بواسطه ٔ کوهستانی بودن ، ییلاقی و سردسیر است و آب قسمتی از دهات بخش از رودخانه ٔ گرم و رود ترک وسفیدرود تأمین میشود. محصول عمده ٔ آنجا غله و حبوبات و درختان بی میوه مانند تبریزی ، چنار و قره آغاج ومختصری پنبه و بزرک است . و تمام راههای روستاهای بخش بجز ترک که مرکز بخش است و تا میانه 24 هزار گز است و راه ماشین رو دارد سایرین دارای راه مالرو است .
تقسیمات اداری بخش عبارتست از: دهستان گرم با 58 آبادی و 16480 تن سکنه . کندوان با 32 آبادی و 14191 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
واژه های همانند
۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
ترک . [ ت ُ ] (ص ، اِ) نقیض تازیک باشد. گویند ترکان از اولاد یافث بن نوح اند. (برهان ). نام طایفه ای است در ترکستان که تاتار و مغول و سایر ا...
ترک . [ ت ُ ] (ع اِ) حلقه ای که در گوش کنند و قسمت داخلی آن با قلم زنی تزبین شده باشد ج ، تِراک . (از دزی ج 1 ص 145).
ترک . [ ت َ ] (اِ) کلاه خود. (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). خودآهنی . (غیاث اللغات ). کلاه خود باشد یعنی کلاه آهنی که...
ترک . [ ت َ رَ ] (اِ) خندقی را گویند که بر دور حصار و باغ و قلعه و امثال آن بکنند. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن ...
ترک . [ ت َ ] (ع مص ) دست بداشتن . (تاج المصادربیهقی ). گذاشتن چیزی یا کسی را. (منتهی الارب ). گذاشتن . (آنندراج ). رها کردن ، خلاء و منه : ترک...
ترک . [ ت َ رَ ] ۞ (ع مص )در نکاح آوردن زن تریکه را. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه ).
ترک . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تَرکة. (منتهی الارب ). واحد ترکه . (از متن اللغة). تخمهای شترمرغ که جوجه از آنها درآید و در بیابان ترک شود. (از متن ال...
ترک . [ ت ُ ] (اِخ ) ترکستان بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 298). ولایت ترکستان را نیز بطریق مجاز ترک می گویند. (برهان ). ترکستان . (ناظم الا...
ترک . [ ت َ رَ ] (اِخ ) ۞ نام رودخانه ای است نزدیک دربند شروان . (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (ازانجمن آرا) (آنندراج ) (از...
ترک . [ت َ رَ ] (اِخ ) رودی است در ترکستان که وارد سیحون می گردد. لسترنج در شرح آن آرد: رودخانه ٔ ترک که امروزبه رودخانه چرچک موسوم است ...