تر گشتن . [ ت َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) مرطوب و نمدار شدن
: سراپرده و خیمه ها گشت تر
ز سرما کسی را نبد پای و پر.
فردوسی .
چو ابر زلف تو پیرامن قمرمی گشت
ز ابر دیده کنارم به اشک تر میگشت .
سعدی .
خم می به ناشستن آسوده تر
که هرچند تر گردد آلوده تر.
امیرخسرو.