اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ت-رنی-ح

نویسه گردانی: TRNYḤ
ت-رنی-ح . [ ت َ ] (ع مص ) بیهوش شدن ۞ یقال رنح (مجهولاً) اذا غشی علیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || ناو ناوان رفتن از سستی استخوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || عارض شدن سستی در استخوانها و ناتوانی در جسم هنگام گریختن یا فزع و بسا که این حالت بسبب اندوه بود. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || سستی و مست کردن شراب و مانند آن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ناتوان ساختن و زایل کردن قوت کسی را. (اقرب الموارد). || مایل ساختن باد شاخه را. (از اقرب الموارد) (از المنجد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.