اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تر و تازه

نویسه گردانی: TR W TAZH
تر و تازه . [ ت َ رُ زَ / زِ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) ضد پژمرده . شاداب . سبز و خرم . خوش :
روزگاری چنین تر و تازه
نوبهاری چنین خوش و خرم .

مسعودسعد.


گر همی خواهی ترا نخلی کنند
شرقی و غربی ز تو میوه چنند
یا در آن عالم حقت سروی کند
تا تر و تازه بمانی تا ابد.

مولوی .


و رجوع به تر و تازه کردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
تر و تازه کردن . [ ت َ رُ زَ / زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سرد کردن . (ناظم الاطباء). || آراستن و پیراستن و به صفا و جلوه آوردن . خوش و شاداب کرد...
تازه و سرحال
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.