اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تریاک خوردن

نویسه گردانی: TRYAK ḴWRDN
تریاک خوردن . [ ت َ / ت ِرْ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) در هلاک خود کوشیدن . (آنندراج ). خود را بتریاک مسموم کردن :
بمن گفتی ای آفتاب غلام
که افیون حلال است و صهبا حرام
چنانم حدیث تو از کار برد
که خواهم از این قصه تریاک خورد.

طاهر وحید (از آنندراج ).


محبت کرد ازبس تلخ بر من زندگانی را
اگر زهرم نمیداد آسمان تریاک میخوردم .

سلیم (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.