تزرو
نویسه گردانی:
TZRW
تزرو. [ ت َ رُوْ ] (اِ) شنجرف . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تزرو. [ت َ زَ رْوْ ] (اِ) تذرو و قرقاول . (ناظم الاطباء).
تذرو. [ ت َ ذَرْوْ ] (اِ) مرغی سخت رنگین است . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 420)(حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). مرغی است رنگین و نیکو. (صحاح ا...
بال تذرو. [ ل ِ ت َ ذَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) لکه ٔ ابر یعنی پارچه ٔ ابر. (غیاث اللغات ).