اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تشنه جگر

نویسه گردانی: TŠNH JGR
تشنه جگر. [ ت ِ ن َ / ن ِ ج ِ گ َ ] (ص مرکب ) کنایه از اشتیاق باشد. (برهان ). کسی که اشتیاق چیزی را داشته باشد. (ناظم الاطباء). تشنه دل . کنایه از مشتاق است . (انجمن آرا) :
تشنه جگر و غریق آبیم
شب کور و ندیم آفتابیم .

نظامی .


ای که از آب عقیق تو فلک سرسبز است
نیست انصاف بر این تشنه جگر خندیدن .

صائب (از آنندراج ).


صبر کن بر نفس گرم خود ای تشنه جگر
که چو دل آب شود، چشمه ٔ حیوان گردد.

صائب (ایضاً).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.