اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تشنه دل

نویسه گردانی: TŠNH DL
تشنه دل . [ ت ِ ن َ / ن ِ دِ ] (ص مرکب ) بمعنی تشنه جگر است که کنایه از اشتیاق باشد. (برهان ). تشنه جگر. (مجموعه ٔ مترادفات ) (ناظم الاطباء) :
خاقانیا نه تشنه دلانند زیر خاک
کاریز دیده بی نم خونین چه مانده ای .

خاقانی .


به شیران ۞ مده نوشداروی معنی
ز تشنه دلان ناشتایی طلب کن .

خاقانی .


از تو نشایدکه بدین سان روم
تشنه دل از چشمه ٔ حیوان روم .

امیرخسرو (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.