گفتگو درباره واژه گزارش تخلف تشنه زبان نویسه گردانی: TŠNH ZBAN تشنه زبان . [ ت ِ ن َ / ن ِ زَ ] (ص مرکب ) تشنه لب . عطشان : آب روان بود فرود آمدم تشنه زبان بر لب رود آمدم . نظامی .و رجوع به تشنه لب شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود