اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تشنه شدن

نویسه گردانی: TŠNH ŠDN
تشنه شدن . [ ت ِ ن َ / ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عطشان شدن . خواهان نوشیدن شدن :
چون تشنه شوم به رشته ٔ جان
آبی ز جگر کشید خواهم .

خاقانی .


|| سخت خواهان و آرزومند شدن . (یادداشت مرحوم دهخدا) :
مستمع چون تشنه و جوینده شد
واعظ ار مرده بود گوینده شد.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.