اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تشنیع زدن

نویسه گردانی: TŠNYʽ ZDN
تشنیع زدن . [ ت َ زَ دَ ] (مص مرکب ) زشت گفتن . (آنندراج ) :
ای تو قدیم میکده ، هم مستی و هم می زده
تشنیعهای بیهده چون می زنی ای بدگهر.

مولوی (از آنندراج ).


چون جری کم آمدش در وقت چاشت
زد بسی تشنیع او، سودی نداشت .

مولوی .


همچنین این ماجراها بازرفت
باز زد آن مدعی تشنیع زفت .

مولوی .


دشنام دهد دشمن تشنیع زند دوست
چندان شنوم از که و چندین به که گویم .

میرخسرو (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.