تشویش کردن . [ ت َش ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مضطرب شدن و بهم برآمدن و بی آرام شدن و آزرده شدن . (ناظم الاطباء)
: اگر عیاذباﷲ شغبی و تشویشی کنید پیداست که عدد شما چند است این شش هزار سوار و حاشیت یک ساعت دمار از شما برآرند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص
359). || مضطرب کردن پریشان و آزرده کردن
: چند بار پیش راه مرا گرفت و همچنان مرا تشویش کرد. (انیس الطالبین بخاری ص
34). در این اثنا مرا میل اهل و اولادتشویش کرد. (انیس الطالبین ص
79). و مبلغ هزار دینار از من طلب داشتند و تشویش بسیار کردند. (انیس الطالبین ص
177). || در این بیت بوستان بمعنی از پیش خود راندن و سرزنش کردن . (آنندراج )
: بداندیش را زجر و تشویش کرد
پشیمانی از گفته ٔ خویش خورد.
سعدی .