تصحیح دادن . [ ت َدَ ] (مص مرکب ) درست کردن . تصحیح کردن
: نهاده بر رخ گل نقطه های شک شبنم
بباغ رو کن و تصحیح این رساله بده .
صائب (از آنندراج ).
بس که دارد خط تو اصلاح او را در نظر
در میان خواب هم تصحیح قرآن میدهم .
صائب (از آنندراج ).
و رجوع به تصحیح کردن شود.