اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تصدیع دادن

نویسه گردانی: TṢDYʽ DʼDN
تصدیع دادن . [ ت َ دَ ] (مص مرکب ) دردسر دادن :
دادمش تصدیع نثر و میدهم ابرام نظم
دانم ابرام مثنا برنتابد بیش از این .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
مصطفی فرخفال
۱۳۹۲/۰۲/۲۵ Iran
0
0

طبیب شهر چه تصدیع مىدهد ما را
که کس نیافت به حکمت علاج سودا را


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.