تطهیر کردن
نویسه گردانی:
TṬHYR KRDN
تطهیر کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پاک کردن . شستن . || ختنه کردن : مثال داد تا کوشک کهن محمودی زاولی بیاراستند تا از امیران ، فرزندان چند تن تطهیر کنند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 366). و رجوع به تطهیر شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.